رفاقت با خردمندان

امام رضا علیه السلام می فرماید: اگر دوست داری که نعمت بر تو همیشگی باشد، جوانمردی تو کامل گردد و زندگی ات رونق یابد، افراد پست را در کار خود شریک مساز؛ زیرا اگر امانتی در اختیار آنان بگذاری بر تو خیانت می کنند. اگر از مطلبی برای تو صحبت کنند به تو دروغ می گویند و اگر درمانده شوی تو را تنها می گذارند.

چه مشکلی داری از این که با افراد عاقل رفیق و هم صحبت شوی؟! چنانچه کرم و بزرگواری او را نپسندی، دست کم می توانی از عقل و خرد او بهره مند شوی. از بداخلاقی دوری کن و هیچ وقت مصاحبت با افراد کریم و بزرگوار را از دست مده، اگر عقل و خرد او مورد پسندت نباشد، می توانی از بزرگواری او سودمند شوی. تا می توانی از آدم احمق و پست بگریز.

 

19.jpg

 

هم نشینان خوب

حضرت عیسی علیه السلام به اصحابش فرمود: یاران! بکوشید خود را دوست خدا کنید و به او نزدیک شوید.

یاران گفتند: یا روح الله! چگونه خود را دوست خدا کنیم و به او نزدیک شویم؟

فرمود: به وسیلة دشمن داشتن گنه کاران و خشم بر آنان.

گفتند: در این صورت با چه کسی هم نشین باشیم؟

فرمود: با آن کسی که دیدنش شما را به یاد خدا اندازد، گفتارش به اعمال تان بیفزاید و اعمالش شما را به یاد آخرت سوق دهد.

رفاقت و دوستی خدایی

پیامبر صلی الله علیه و اله فرمودند: در روز قیامت برای عده ای از مردم، کرسی هایی در اطراف عرش نصب می کنند، چهرة آن ها مانند ماه شب چهارده می درخشد. در آن روز، تمام مردم ناله می کنند و می ترسند؛ ولی آن ها نمی نالند و نمی ترسند، آنان دوستان خدا هستند که ترس و اندوهی برایشان نیست.

فرمودند: آنها کسانی هستند که دوستی هایشان در راه خدا و برای خدا باشد.

پیغمبر اکرم صلی الله علیه و اله فرمودند: خداوند می فرماید: محبت من نثار کسانی است که به خاطر من با یکدیگر رفت و آمد دارند، یکدیگر را یاری می دهند، با یکدیگر دوستی و رفاقت می کنند و نسبت به یکدیگر بذل و بخشش دارند.

خدا در روز قیامت می فرماید: آنان که به خاطر من با یکدیگر دوستی داشتند کجا هستند؟ آنان را از امروز که هیچ سایه ای جز سایة من وجود ندارد در سایة خود قرار می دهم.

 

 

refaghat.jpg

نهایت دوستی

گویند: فتح موصلی به منزل دوستش آمد و چون او در منزل نبود به کنیزش گفت: جعبه محل نگهداری پول ها را بیاور، او نیز صندوق پول را نزد او آورد و او به مقدار نیاز خود از آن پول ها برداشت و رفت.

وقتی صاحب خانه آمد کنیزش جریان را برای او تعریف کرد، او به کنیز گفت: اگر راست گفته باشی که دوستم آمد و چنین کردی تو را آزاد می کنم؛ زیرا از این کار بسیار خوشحال شدم.

تقدم دوستان

روایت شده است که گله ی گوسفندی را برای یکی از اصحاب رسول خدا صلی الله علیه و اله هدیه آوردند.

 

گفت: برادر و دوستم (فلانی) بیشتر به آن نیاز دارد. وقتی آن را برای دوستش بردند، او هم با همین گفته، گله را برای دیگری فرستاد و بالاخره گلة گرسفند به دست هفت نفر رسید و نفر هفتم هم آن را به نفر اولی هدیه داد.